مشرق_ دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان: اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین
ای خدا، در این روز مرا به زیور ستر و عفت نفس آراسته کن، به جامهی قناعت و کفاف بپوشان، به کار عدل و انصاف بدار و از هر چه ترسانم مرا ایمن ساز، به نگهبانی خود، ای نگهدار و عصمت بخش خدا ترسان عالم.
اللَّهُمَّ زَیِّنِّی فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ
خدایا، در ماه رمضان مرا با دو چیز زینت ده؛ یکی: ستر و دیگری؛ عفاف؛ "ستر" یعنی؛ عیبهای من پوشیده باشد و یا اینکه علاوهبر این، عیبهای دیگران را هم، من بپوشانم، اگر عیبهای دیگران را بپوشانم، خدا نیز که ستار العیوب است، عیوب مرا خواهد پوشاند.
"عفاف" پاکی باطنی خود شخص است، اما «ستر»، پوشش بر اشکالات و عیب هاست؛ خدایا مرا با عفاف زینت بخش تا عیوبی نداشته باشم و اگر هم عیبهایی دارم پوشیده باشد.
وَ اسْتُرْنِی فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ
خدایا؛ مرا در پوشش خودت قرار ده، با پوشش قناعت و کفاف ؛ چون بسیاری از گناهان از طمع بوجود میآید و تعرض به حقوق دیگران، همه از طمع ناشی میشود. در حدیثی از پیامبر(ص) می خوانیم:
«القَنَاعَةُ مَالٌ لَایَنْفَدُ؛ قناعت سرمایه ای فناناپذیر است؛ بحار الانوار، ج 74، ص 289».
و در کلمات قصار نهج البلاغه میخوانیم:
«لَا کَنْزَ أغْنَی مِنَ القَنَاعَةِ؛ هیچ گنجی پرمایه تر از قناعت نیست؛ نهج البلاغه، حکمت 371».
و «کَفَا بِالقَنَاعَةِ مِلْکاً؛ قناعت ملک مهّمی است؛ نهج البلاغه، حکمت 229».
تفاوت قناعت و ولع:
«قناعت»، نقطه مقابل «حرص و ولع» است که مفهوم آن را به قرینه مقابلش می توان شناخت. «حرص»، یک نوع تضادّ میان روح و جسم از نظر اشباع نیازهای مادّی است، و «حریص»، به کسی می گویند که به اندازه کافی جسم او در برابر نیازهای مادّی اشباع شده، اما روح او همچنان فقیر و گرسنه است، پس بدون دلیل، در پی ثروتاندوزی بیشتر، انحصارطلبی احمقانه تر، و حتّی در پی غصب سهم و حقّ دیگران است.
حریص گاهی چنان به مرحلههای بحرانی حرص میرسد که در این راه، تمام خواب، استراحت و حتّی اخلاق و ایمان خود را از دست میدهد تا درآمد مادّی بیشتری از هر طریق که میسّر شود، به دست آورد و سرانجام به موجودی ناتوان و بیاراده، که همه چیز خود را از دست داده، تبدیل شود، در حالی که وی هنوز از نظر روحی اشباع نشده است، زیرا، آن چه را یافته است، از نظر اشباع روحی، سرابی بیش نبوده است.
ولی «قانع»، کسی است که در میان جسم و روح او هماهنگی برقرار شده، و هنگامی که به مقدار کفایت و نیاز بیابد، روح و جسم او اشباع میگردد، پس بیجهت حرص نمیزند و به حقوق کسی تجاوز نمیکند. در حقیقت «قناعت»، یک نوع بینیازی روحی و برخورداری از سرمایه اعتماد به نفس و قدرتهای اخلاقی است.
وَ احْمِلْنِی فِیهِ عَلَی الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ
خدایا؛ مرا اهل عدل و انصاف قرار ده؛ قانون عدل و انصاف یکی از قواعد فقهی میباشد که روایات ما هم بر آن تاکید دارند. «عدل»، همان قانونی است که تمام نظام هستی بر محور آن میگردد. و به معنی واقعی کلمه، آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ بنابراین، هرگونه انحراف، افراط، تفریط، تجاوز از حد تجاوز به حقوق دیگران، بر خلاف اصل «عدل» است.
وَ آمِنِّی فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ
خدایا؛ از هرچیزی که از آن میترسم در امانم بدار؛ در دنیا حوادث طبیعی فراوانی هستند مثل؛ زلزله ها؛ و بلایایی زمینی؛ در قیامت نیز که «فزع اکبر» است و خلق اولین و آخرین هستند نیز، بلایایی فراوانی است که از خدا می خواهیم ما را از آن بلایا هم محفوظ دارد.
بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِین
به عصمت خودت؛ به حفظ خودت ؛ به نگهبانی خودت قسم که مرا از امور مورد ترس نگهداری کن و دعاهای امروز را در حق من مستجاب کن.